فوت و فن

نظرات کاربران :

ستاره‌های سامسونگ در میان حلقه‌های المپیک
این غول کره‌ای، به عنوان اسپانسر رسمی المپیک ۲۰۱۶ ریو، کمپینی با عنوان «نشدنی را انجام بده» (Do What You Can’t) طراحی و اجرا کرده است که در آن، رخدادها و برنامه‌های متنوعی  در تناسب با المپیک گنجانده شده.
توماس باخ رئیس کمیته المپیک درباره همکاری با سامسونگ، نقش جوانان را پررنگ کرده و می‌گوید: «فناوری سامسونگ به ما کمک می‌کند با طرفداران و به‌خصوص جوانان از سراسر دنیا ارتباط برقرار کنیم. کمیته المپیک از سامسونگ به خاطر همکاری بسیار خوب و صمیمانه تشکر می‌کند. مدیران این شرکت گوشی‌های گلکسی اس۷ اج مخصوص المپیک را در اختیار ورزشکارانی که در ریو دوژانیرو رقابت می‌کنند، قرار می‌دهند. این موضوع به ورزشکاران کمک می‌کند با استفاده از گوشی‌های سامسونگ با دوستان، خانواده و طرفداران خود در ارتباط باشند. با پشتیبانی سامسونگ، ما به این موضوع فکر می‌کنیم که مردم بتوانند از تجربه بی‌همتای بازی‌های المپیک و قدرت ورزش الهام بگیرند.»
 
نشدنی را انجام بده
سامسونگ در کمپین «نشدنی را انجام بده» تلاش کرده است نشان دهد فلسفه کمیته المپیک و این شرکت تا چه اندازه در یک راستا است. این دو مجموعه تلاش می‌کنند دنیا را به جای بهتری تبدیل کنند، یکی با ورزش و دیگری با فناوری. کمپین سامسونگ، تمرکز ویژه‌ای روی سخت‌کوشی و پشت‌سر گذاشتن محدودیت‌ها دارد و برای انتقال این موضوع به مخاطبان، سامسونگ از ویدئوهایی مختص این کمپین و رویداد المپیک استفاده کرده است. این ویدئوها که «داستان واقعی پیشرفت» نام‌گرفته، ۹ ورزشکار را به تصویر می‌کشد که سال‌ها تلاش کرده‌اند تا هویت خود را به‌عنوان یک ورزشکار به اثبات برسانند.
سامسونگ در کنار این کمپین، مستندی نیز برای المپیک ریو ۲۰۱۶ تولید کرده است که توسط «مورگان نویل» کارگردانی شده. در این مستند به زندگی ۴ ورزشکاری پرداخته می‌شود که رویاهای بزرگی داشته‌اند و برای تبدیل این رویاها به واقعیت تلاش‌های بسیاری انجام داده‌اند. این آدم‌ها هیچ‌گاه تسلیم نشده‌اند و این همان هدفی است که سامسونگ دنبال می‌کند. مهم نیست که چه اتفاقی رخ دهد، هیچ‌گاه نباید در راه رسیدن به هدف تسلیم شد.
 
استودیوهای کهکشانی
سامسونگ در ریو ۲۰۱۶ تعدادی گلکسی اس۷ اج مخصوص المپیک عرضه می‌کند. پشت این گوشی‌ها، نماد المپیک- ۵ دایره متصل به هم که نشان دهنده ۵ قاره است- حک شده. در بدنه این گوشی نیز از ۵ رنگ حلقه‌های المپیک یعنی رنگ‌های آبی، مشکی، قرمز، سبز و زرد استفاده شده است.
سامسونگ، ۵ استودیو در شهرهای مختلف برزیل برپا کرده است و مردم را دعوت می‌کند که به این استودیوها سر بزنند. در این استودیوها گلکسی اس۷ و هدست واقعیت مجازی Gear VR قرار داده شده تا مراجعه‌کنندگان بتوانند از نزدیک با این گوشی و هدست آشنا شوند. آنها همچنین می‌توانند پیکسل‌های سامسونگ که متناسب با حال و هوای المپیک و برزیل طراحی شده‌اند را به عنوان سوغاتی دریافت کنند.
اپلیکیشن رسمی المپیک ریو ۲۰۱۶ نیز دیگر محصولی است که این شرکت همراه خود به برزیل برده. کاربران در این اپ می‌توانند اخبار و برنامه مسابقات را دنبال کنند. جدول مدال‌ها را ببینند و از سرویس ویدئویی VoD (Video on Demand) لذت ببرند.

 

سرود برابری و یک‌پارچگی
فناوری و وسایل ارتباطی موجبات برقراری راحت ارتباط انسان‌ها با یکدیگر را فراهم کرده‌اند. با استفاده از این فناوری‌ها انسان امروزی می‌تواند فارغ از منطقه جغرافیایی و مرزی که دورش وجود دارد، با سایر نقاط دنیا لحظاتش را به اشتراک بگذارد و آنها را از وضعیت خود باخبر سازد. المپیک نیز همین شکل و شمایل را دارد. ورزشکاران از اقصی نقاط دنیا در رشته‌های ورزشی مختلف گرد هم جمع می‌شوند تا مهارت‌های خود را به معرض نمایش بگذارند و دنیا را به تلاش کردن برای رسیدن به خواسته‌ها دعوت کنند.
سامسونگ برای نشان دادن این محتوا از «سرود» استفاده کرده است. سرودی که به زبان‌های مختلف و توسط افراد مختلف خوانده می‌شود و نکته کلیدی‌اش این است که تبار همه انسان‌ها زمین است و فناوری کمک کرده تا انسان دوباره به اصل خود بازگردد.
یانگی لی، معاون اجرایی بازاریابی جهانی بخش تجارت ارتباطات موبایل درباره کمپین سامسونگ و تبلیغات سرود این شرکت می‌گوید:‌ «سرود سامسونگ، در واقع بیانگر فلسفه و تفکر برند سامسونگ و تلاش بی‌وقفه ما برای محو کردن مرزهای جغرافیایی و متحد کردن دنیا با توسل به فناوری و ارتباطات بدون مرز است. با خواندن یک سرود، طرفداران و ورزشکاران از سراسر دنیا می‌تواند حس مشترکی مملو از غرور و اتحاد را با یکدیگر به اشتراک بگذارند و از آن لذت ببرند. این در واقع همان حسی است که سبب به وجود آمدن المپیک شده.»
 

داستان بازی مطابق با معضل بزرگی است که هم اکنون دنیا با آن دست و پنجه نرم می‌کند. تروریست‌ها در حال حمله به شهرهای مختلف هستند و در این بین بیمارستان‌ها و مراکز بهداشتی را هدف اول خود قرار داده‌اند. اما از میان مردم فردی دلاورانه شروع به دفاع از این بیمارستان‌ها درمقابل حملات تروریست‌ها می‌کند و او کسی نیست جز دلاور، کارکتری که شخصیت آن در دستان شماست! اولین چیزی که پس از شروع بازی متوجه آن ‌می‌شوید گیم‌پلی خلاقانه بازیست. شما در مجموع شش اسلحه مختلف دراختیار دارید که به مرور زمان و با پیشروی در مراحل بازی نحوه استفاده از آن‌ها را یاد میگیرید. هرکدام از این اسلحه‌ها کاربرد و رنج متفاوتی دارند که با توجه به محل سنگر شما، می‌بایست در انتخاب اسلحه خود دقت کنید و شمارش تیرهای خود را از دست ندهید. خارج از روند اصلی بازی که تنها ختم به شلیک کردن به سمت تروریست‌ها از سنگر می‌شود، یک بخش آزاد نیز وجود دارد که در این بخش کنترل کارکتر به دست شما داده شده و میبایست در یک فضای تعیین شده اقدام به کشتن تروریست‌هایی که به سمتتان می‌آیند بکنید. درواقع هدف اصلی این بخش بدست آوردن مقدار بیشتری سکه است که در بازی به منظور خرید مهمات استفاده می‌شونداما اولین مشکل دلاور که لازم است به آن اشاره کنیم مربوط به همین خرید مهمات و قیمت بسیار بالای آن‌ها در فروشگاه بازی است که نقش مراحل آزاد را در بازی چندین برابر کرده و کاربر را هرازگاهی مجبور می‌کند برای ادامه دادن به پیشروی در مراحل بازی دوباره سری به مرحله آزاد قبلی زده تا بتوانند از پس هزینه خرید مهمات مورد نظر برآیند! دیگر نکته مهم در گیم‌پلی دلاور نقش اسلحه‌ها در پیشروی در مراحل بازی است. هر اسلحه استفاده و قدرت مختلفی دارد و استفاده از چند اسلحه در طی یک مرحله کمک بزرگی به شما خواهد کرد. برای مثال شاتگان دارای برد کوتاه اما قدرت بسیار زیاد است و تیرهای آن پخش شده و همزمان چند هدف را زخمی می‌کنند، کلاشینکف دارای برد بالا و سرعت زیاد شلیک است و در حملات پر تعداد تروریست‌ها میتواند به سرعت کار پاکسازی را انجام دهد. اما گل سرسبد تمامی این سلاح‌ها تفنگ دوربین‌دار یا همان اسنایپ است! چرا که به طور کلی گیم‌پلی بازی را تغییر داده و لذت بازی را چندین برابر می‌کند. هنگام استفاده از اسنایپ، دید بازی به حالت اول شخص تغییر کرده و شما در دوربین اسلحه سیل تروریست‌ها که از دور به شما نزدیک می‌شوند را می‌بینید و باید با هدف‌گیری دقیق آن‌ها را از پا درآورید. درمجموع دلاور دارای چهل مرحله مختلف است که به مرور چالش‌برانگیزتر و سخت‌تر می‌شوند و به‌ همین خاطر می‌تواند ساعت‌ها شما را سرگرم کند.

از لحاظ ظاهری نمی‌توان دلاور را زیاد تحسین کرد، چرا که گرافیک تکنیکی بازی ضعیف است اما طراحی مکعبی شکل شخصیت‌ها نکته مثبت این بخش محسوب می‌شود. البته در عناوینی همچون دلاور گرافیک حرف اول را نمی‌زند و درواقع یک عامل اصلی محسوب نمی‌شود، چرا که گیم‌پلی خلاقانه و چالش‌برانگیز آن چیزیست که شما را مجذوب خود می‌کند. در صداگذاری و موسیقی بازی نیز کمکاری صورت گرفته است و شنیدن جملات تکراری در حین مراحل بازی به به اندازه موسیقی آن به مرور خسته‌کننده می‌شود.

درمجموع می‌توان دلاور یا The Brave را یکی از شاهکارهای استودیو گونای خطاب کرد که می‌تواند یک انتخاب مناسب برای سپری کردن اوغات فراقت شما در این تابستان گرم باشد. با توجه به محتوای نسبتا خشن بازی سازندگان یک مد مخصوص کودک نیز در بازی تعبیه کرده‌اند که تمامی افکت‌های خون و خون‌ریزی از بازی حذف شده و شما ‌می‌توانید بدون دغدغه‌ای از این نظر دلاور را برای سرگرم شدن کودک خود انتخاب کنید.